برای داشتن زندگی بهتر اولین قدم توجه به درون خود است. هر چقدر ظاهر انسان زیبا باشد و دارایی مادی او قابل توجه باشد تا زمانی که باطن خوبی نداشته باشد کنار آمدن با او کاری بسیار دشوار و در بعضی مواقع نشدنی است. در جامعه ای که درصد زیادی از این افراد در آن زندگی کنند انتظار پیشرفت و تعالی انسانی نمی رود. خانواده کوچکترین و اصلی ترین نهاد یک اجتماع است برای اصلاح بدرفتاری ها و بد اندیشی ها در جامعه ؛ باید رویکرد اصلاحی در خانواده را پیش بگیریم . در نهاد خانواده تاثیر گذارترین نقش؛نقش پدری و مادری است که عهده دار تربیت و تعالی روح خانواده و فرزندان هستند.

 بر اساس رویکرد اصلی وبلاگ که برای بانوان است ؛ روی صحبتمان بیشتر خانم ها هستند.

برای داشتن خانواده ای شاد و آرام باید به تمامی جهات و معنوی و مادی خانواده توجه کرد. اگر بخواهیم اصلاحاتی را در جامعه انجام دهیم باید ابتدا از درون خود شروع کنیم. اگر ما خودسازی را با علم و اراده شروع کنیم حتما یک تاثیر مثبت در جامعه گذاشته ایم. پس شروع می کنیم:

  1. عبادت:

وقتی صحبت از عبادت به میان می آید در اولین قدم باید از دین سخن گفت. دین به معنای لغویی داشتن راه و روش برای زندگی است. هر کسی برای خود راه و روشی برای زندگی انتخاب می کند. دین یا راه و روش ما برای زندگی همان راه و روشی است که پیامبر اسلام(صل الله و علیه و آله) و ائمه اطهار(علیه السلام) به اذن خداوند به ما نشان دادند.

عبادتی که اسلام می گوید چیزی نیست جز قراردادن کارها و خواهشها در مسیری که امرها و نهی های خداوند نشان می دهد.

صحبت در باب دین و عبادت بسیار وسیع و بسیار تخصصی است که برای اطلاعات بیشتر می توانید به کتب و مقالات اهل فن ومتخصص آن مراجعه کنید. در این مبحث ما معنای عرفی عبادت را مد نظر قرار می دهیم . معنای عرفی عبادت همان نماز و روزه و حج و دعا و تسبیح و مانند آن است.

توجه به عبادت در خانواده در سطحی ترین قسمت همان انجام واجبات و دوری از محرمات است. یعنی خانم خانه نمازش را بخواند، روزه اش را بگیرد، تسبیحاتش را بگوید و دلش را به خدای خود گره بزند. هرچند گاها این رفتار در بعضی اجتماعات دوستانه رد می شود و شاید به دید تمسخر با آن برخورد شود . وقتی می گوییم این خود سازی با علم و اراده ممکن است یک مظهرش همین جاست که ما به خدای خود ایمان داشته باشیم و بدانیم برای ما بهتر است آنچه اراده اوست اتفاق بیافتد و وظیفه ماست شکرگزارش باشیم و آنچه امر اوست انجام دهیم. با این دیدگاه دیگر دخالتها و شماتت های بعضی افراد در جامعه برایمان اهمیت ندارد. به مرور تاثیر این عبادت ها و آرامش حاصل از آن در زندگی روزمره مان حس می شود و حتی افراد خانواده هم به سمت درست سوق داده می شوند.

صحبت از عبادت می کنیم منظورمان این نیست که دائما به نماز و سجود باشید در ابتدا همان که نمازتان را بخوانید خوب است و مرحله به مرحله پیشرفت کنید مثلا کم کم سعی کنید با حضور قلب بیشتری بخوانید و بعد سعی کنیم تا جایی که می شود اول وقت نماز بخوانید.

  1. تصحیح جنبه های اجتماعی

دین جنبه های اجتماعی متعددی دارد. یکی از اصلی ترین  آموزش پیامبر اسلام(صل الله و علیه و آله) و ائمه اطهار (علیه السلام) برای ما در یک جمله خلاصه می شود؛ چیزی که برای خود نمی پسندیم برای دیگران هم نپسندیم و چیزی که برای خود می پسندیم برای دیگران هم بپسندیم.  این جمله شامل خیلی از موارد می شود اما قصد داریم به چند موردی که بیشتر  در افراد دیده می شود اشاره کنیم؛

  • غیبت:

پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در تعریف غیبت می فرمایند: "برادر خود را به چیزی یاد کنی که خوشایندش نباشد".( معراج السعاده؛ ملا احمد نراقی، ص ۴۴۷)

متاسفانه غیبت یکی از موضوعاتی است که ما خانم ها بسیار درگیر آن هستیم هر چند که خودمان اگر مورد غیبت واقع شویم برایمان بسیار ناراحت کننده است اما این کار را برای همه انجام می دهیم حتی برای مغازه دار سر کوچه . وقتی ما بین افرادی می بینیم که غیبت می شود و یا خودمان هم خدایی ناکرده جزو همان غیبت کنندگان هستیم باید مطمئن باشیم که در نبود ما هم در مورد ما صحبت یا همان غیبت خواهد شد؛ این موارد به مرور باعث می شود که اعتماد اجتماعی ما نسبت به هم از بین برود. به نظر من مغز در پی تکاپو است کاری کند، تحلیل کند ، سبک و سنگین کند در کل کار مغز همین است حالا ما باید خوراک یا داده های مغزمان را آماده کنیم تا فعالیت کند ؛ به اشتباه یا داده های غلط را در اختیارش قرار می دهیم (عیب و نقص اطرافیانمان) و یا چیزی در اختیارش قرار نمی دهیم اینجاست که مغز خود دست بکار می شود و ما پر می شویم از افکار بد و مشوش. همانطور که فکر سیر کردن شکم خود و خانواده هستیم باید به فکر سیر کردن مغزمان و خانواده مان باشیم. مطالعه راه نجات ماست چه زمانی میخواهیم به این راه نجات قدم بگذاریم؟!!

  • قضاوت:

از غیبت که بگذریم میرسیم به قضاوت و الا ماشألله که ما چقدر این کار را انجام می دهیم. بیکار که می شویم شروع می شود فلانی بچه اش را اینگونه تربیت می کند و فلانی طرز لباس پوشیدنش این است و فلانی و فلانی و فلانی.

من میدانم تنها چیزهایی که برای ما باید مهم باشد روح و جسم خود و خانواده مان است چرا رفتار دیگران انقدر برایمان مهم است؟ افراد جامعه با هم فرق دارند همانطور که اثر انگشتان با هم فرق دارند همه افراد ذهن و روح متفاوتی از هم دارند و در نتیجه شرایط زندگی متفاوتی دارند، چرا قبول نمی کنیم که هر کس مسئول زندگی خود است(؟!) در زندگی افراد حق دارند آنطور که انتخاب می کنند زندگی کنند البته در صورتی که جامعه را دچار هزینه مضاعف نکنند. مثلا شمسی خانم دوست دارد خانه اش تاریک باشد و نور به داخل خانه نیاید و ما دوست داریم تلألو آفتاب از طلوع تا غروب در خانه ما دیده شود؛ خوب ما دو فرد متفاوت هستیم چرا شمسی خانم باید بکوشد که ما را قانع کند تاریکی بهتر است و چرا ما باید بکوشیم به او بقبولانیم آفتاب بهتر است؟ کی می خواهیم  قبول کنیم  که هر کسی راه خودش را باید برود؟! اصلا قرار نیست همه یک جور زندگی کنند. هر وقت با این موضوع کنار آمدیم  و ملکه ذهنمان شد آن وقت در مسیر رشد قدم گذاشته ایم.

  • بی ادبی:

لقمان را گفتند: ادب از که آموختی؟ گفت: از بی ادبان، که هر چه از ایشان در نظرم ناپسند آمد، از فعل آن پرهیز کردم.»( گلستان سعدی، باب 2، حکایت 20.)

کاش لقمان الان بود تا خودمان سکته اش می دادیم نمی داند که الان هر چه بی ادب تر خاص تر و تو دل برو تر(!) معیار ها عوض شده ، نکند فکر کند که موجود ناشناخته ای ما را بر آن داشته که معیار هارا عوض کنیم هااااااااااا نه خودمان خواستیم عوض شویم چرا و به چه علت ؟! وقتی بی ادبی حسن تلقی شد ؛که کودک از سر ناآگاهی کلمه ای نا پسند را بکار برد و بزرگ تر ها ریسه رفتند کسی برای کودک توضیح نداد( به اندازه فهم همان بچه) که این کلمات خوب نیستند و چرا خوب نیستند. ذات کودک این است که به دنبال توجه می گردد وقتی به این کار اون آنقدر توجه شود او مدام تکرار می کند تا جایی که ملکه ذهنش شود و آنوقت آن جمله یا کلمه تاثیر خود را از دست داده پس بدنبال یکی بدتر می گردد و این پروسه آنقدر ادامه می یابد که خدایی نا کرده در جوانی دیگر از ادب چیزی نمانده. کسی که بی ادب باشد خواه ناخواه در لایه هایی از جامعه پس زده می شود و چیزی نمی ماند که تنها اطرافیان او می شوند خانواده درجه یک  و آنجاست که مادر ها  و پدر هایی که روزی می خندیدند و به این موضوع افتخار می کردند که فرزندشان قلدری می کند و. مورد قلدری های فرزند قرار میگیرند بعد از مدتی به دوست وآشنا می نالند که نمی دانند این فرزند به که رفته که آنقدر بی ادب و فلان و بهمان است. این بهترین عاقبت برای بی ادبی در جامعه است. اگر در خانه معیار ها بر اساس اصول و ادب باشد زیاد طول نمیکشد که جامعه حتما و حتما اصلاح خواهد شد.

اگر بخواهیم نسل بعد با ادب رشد کند باید خودمان مودب شوید نه اینکه فقط نصحیت کنیم.

  • مهربانی:

مهربانی تحفه ایست که همیشه خریدار دارد و همیشه زیبنده و زیباست. گاهی اوقات مهربان بودن کمی سخت است اما شیرین مثل کشاورزی که یک سال کار طاغت فرسا و سنگین انجام می دهد و وقتی آنچه کاشته  به بار می نشیند  برایش شیرین است. مهربانی هم همینطور وقتی نتیجه اش را می چشی آنقدر شیرین و خوب است که مزه اش زیر دندانتان می ماند. چه عیب دارد به اطرافیانمان مهربانی کنیم با این علم که می دانیم هر آنچه انجام دهیم به خودمان باز می گردد مثلا وقتی به سالمندان مهربانی کنیم وقتی ما هم در مقام سالمندی قرار بگیریم با ما هم مهربانی می شود. کمترین مهربانی که می توانیم در حق کسی انجام دهیم لبخند است اگر حتی نمی خواهیم بزل و بخشش کنیم حداقل یک لبخند  بزنیم .

  1. مطالعه:

برای ارتقا زندگی و سطح اجتماعیمان تنها و تنها  و تنها راه مطالعه است فرض کنید میخواهیم به باغی وارد شویم که تنها راه ورود آن همین مطالعه است. گاها این حجم از مقاومت در برابر این کار تعجب برانگیز است. بعضی مواقع در جمعی می نشینیم که اگر با دقت توجه کنیم می بینیم سطح اطلاعات جمع مثلا در مورد تربیت کودک برمی گردد به نسخه های 30 سال گذشته؛ واقعا چرا؟

در زندگی امروز اینترنت یکی از آسان ترین مواردی است که در دسترس ماست، ما ساعت ها بدنبال خزعبلات می رویم اما روزی نیم ساعت هم وقت برای مطالعه درست نمی گذاریم؟ در همان اینترنت کتابخانه های آنلاین هم کم نیست که می توانید به رایگان کتاب دانلود کنید و یا میان این همه هزینه ای که می شود حالا مبلغ کمی هم برای کتاب خرج کنید. شما می توانید در هر حوزه ای که دوست دارید کتاب بخوانید اما سعی کنید کتابی بخوانید که چیزی به شما اضافه کند. کسی در حوزه دین دوست دارد بداند، کسی در حوزه ادبیات، کسی در حوزه موسیقی، کسی در حوزه تاریخ و

مادران در مورد راهکار های تربیتی برای هر سن فرزندشان می توانند بخوانند و عمل کنند به جای اینکه حرف های خاله خان باجی هایی که سطح اطلاعشان برمی گردد به سالهای گذشته را گوش کنند.وقتی تازه مادر شده بودم و تجربه نداشتم این را با گوشت و پوستم حس کردم و یاد گرفتم مطالعه کنم. ما می توانیم بخش بیشتری از نقص هایمان را با بالا بردن سطح دانایی و اطلاعاتمان تصحیح کنیم .

فاصله ما تا نسخه بهتر خودمان فقط چند جلد کتاب است .

چگونه فردی پیشرو باشیم

راهکار مقابله با افکار منفی

چگونه خانه ای همیشه مرتب داشته باشیم

هم ,کنیم ,زندگی ,خانواده ,کند ,های ,می شود ,است که ,شود و ,در جامعه ,که می

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

صنایع شیمایی ال سی ( LC ) دبیرستان دکتر عارف یزد نیازمندی ها ، آگهی رایگان و تبلیغات رایگان اینترنتی نمایندگی بیمه میهن ساوه (مهندس سودابه یاری) آموزش های خوب برنامه نویسی مجله اینترنتی پک کالا the apocalypse یاد بگیریم ... Technology and lifestyle پایگاه اطلاع رسانی گروه الکترونیک